غزل شماره ۱۵۴۹
غزلستان ::
مولوی ::
دیوان شمس - غزلیات
زنهار مرا مگو كه پیرم
پیری و فنا كجا پذیرم
من ماهی چشمه حیاتم
من غرقه بحر شهد و شیرم
جز از لب لعل جان ننوشم
غیر سر زلف او نگیرم
گر كژ نهدم كمان ابرو
در حكم كمان او چو تیرم
انداختهای چو تیر دورم
برگیر كه از تو ناگزیرم
پرم تو دهی چرا نپرم
میرم چو تویی چرا بمیرم
اشعار مرتبط
نظرات نوشته شده