غزل شماره ۱۰۵۵

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات
مشاهده برنامه «دیوان شمس» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
انجیرفروش را چه بهتر
انجیرفروشی ای برادر
سرمست زییم مست میریم
هم مست دوان دوان به محشر
گر خاك شویم وگر بریزیم
ساقی با ماست بنده پرور
خاكش خوش باد كوست عاشق
خاكش ز شراب جان مخمر
آن خاك شكوفه كرد یعنی
مستیم از این سر و از آن سر
مهتر چو خراب گشت و خوش شد
خاكست خرابتر ز مهتر
خاكی گشتی چو مست گشتی
ملاح تو بركشید لنگر
خود لنگر ما گسست كلی
هر لوح جدا ز لوح دیگر
از بند و ز غرقه بازرستند
هر تخته كشتی است رهبر
چون خوش نبود چنین خرابی
بگشای دو چشم عقل و بنگر

ساقیشرابعاشقعقلمستچشم


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید