غزل شماره ۶۲۲

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات
مشاهده برنامه «دیوان شمس» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
جان پیش تو هر ساعت می‌ریزد و می‌روید
از بهر یكی جان كس چون با تو سخن گوید
هر جا كه نهی پایی از خاك بروید سر
وز بهر یكی سر كس دست از تو كجا شوید
روزی كه بپرد جان از لذت بوی تو
جان داند و جان داند كز دوست چه می‌بوید
یك دم كه خمار تو از مغز شود كمتر
صد نوحه برآرد سر هر موی همی‌موید
من خانه تهی كردم كز رخت تو پر دارم
می‌كاهم تا عشقت افزاید و افزوید
جانم ز پی عشق شمس الحق تبریزی
بی پای چو كشتی‌ها در بحر همی‌پوید

تبریزخماردوستسخنعشق


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید