غزل شماره ۴۲۴

غزلستان :: حافظ شیرازی :: غزلیات
مشاهده برنامه «حافظ نامه» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
از من جدا مشو که توام نور دیده ای
آرام جان و مونس قلب رمیده ای
از دامن تو دست ندارند عاشقان
پیراهن صبوری ایشان دریده ای
از چشم بخت خویش مبادت گزند از آنک
در دلبری به غایت خوبی رسیده ای
منعم مکن ز عشق وی ای مفتی زمان
معذور دارمت که تو او را ندیده ای
آن سرزنش که کرد تو را دوست حافظا
بیش از گلیم خویش مگر پا کشیده ای

بختحافظدامندوستدیدهعاشقعشقمفتیپیراهنچشم


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید