غزلستان
فال حافظ
جستجو
پربینندهترینها
ورود
مشاهده در یوتیوب
برای دریافت فال حافظ عضو کانال یوتیوب ما شوید
غزل شماره ۶۷
غزلستان
::
سعدی شیرازی
::
غزلیات
افزودن به مورد علاقه ها
فریاد من از فراق یارست
و افغان من از غم نگارست
بی روی چو ماه آن نگارین
رخساره من به خون نگارست
خون جگرم ز فرقت تو
از دیده روانه در کنارست
درد دل من ز حد گذشتست
جانم ز فراق بی قرارست
کس را ز غم من آگهی نیست
آوخ که جهان نه پایدارست
از دست زمانه در عذابم
زان جان و دلم همی فکارست
سعدی چه کنی شکایت از دوست
چون شادی و غم نه برقرارست
جهان
دوست
دیده
سعدی
عذاب
فراق
فریاد
نگار
قبلی
بعدی
مشاهده برنامه در فروشگاه اپل
اشعار مرتبط
آن را که غمی چون غم من نیست چه داند
ای که گفتی هیچ مشکل چون فراق یار نیست
گو خلق بدانند که من عاشق و مستم
صبح می خندد و من گریه کنان از غم دوست
تو را ز حال پریشان ما چه غم دارد
نظرات نوشته شده
اولین نفر برای نظر دادن باشید و نظرتان را در مورد این شعر از طریق فرم زیر ارسال کنید.
نظر بدهید
نظر:
ارسال کننده:
ارسال