هلا ساقی بیا ساغر مرا ده
زرم بستان می چون زر مرا ده
به حق آن كه در سر دارم از تو
چو خم را وا كنی سر سر مرا ده
به دیگر كس مده آنچم نمودی
مرا ده آن و آن دیگر مرا ده
سرش مگشا مگو نامش كه آن چیست
اگر زهر است اگر شكر مرا ده
از آن می جعفر طیار خوردهست
شدم بیدست چون جعفر مرا ده
بپیما آن شرابی را كه بویش
به از مشك است و از عنبر مرا ده
سقاهم ربهم رطلی شگرف است
نهان از ممن و كافر مرا ده