غزل شماره ۱۹۷۷

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات
مشاهده برنامه «دیوان شمس» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
در ستایش‌های شمس الدین نباشم مفتتن
تا تو گویی كاین غرض نفی من است از لا و لن
چونك هست او كل كل صافی صافی كمال
وصف او چون نوبهار و وصف اجزا یاسمن
هر یكی نوعی گلی و هر یكی نوعی ثمر
او چو سرمجموع باغ و جان جان صد چمن
چون ستودی باغ را پس جمله را بستوده‌ای
چون ستودی حق را داخل شود نقش وثن
ور وثن را مدح گویی نیست داخل حسن حق
گر چه هم می بازگردد آن به خالق فاعلمن
لیك باقی وصف‌ها بستوده باشی جزو در
شمس حق و دین چو دریا كی شود داخل بدن
حق همی‌گوید منم هش دار ای كوته نظر
شمس حق و دین بهانه‌ست اندر این برداشتن
هر چه تو با فخر تبریز آوری بی‌خردگی
آن به عین ذات من تو كرده‌ای ای ممتحن

باقیبهاربهانهتبریزسمنصافیچمنیاسمن


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید