غزل شماره ۱۱۰۷

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات
مشاهده برنامه «دیوان شمس» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
در چمن آیید و بربندید دید
تا نیفتد بر جماعت هر نظر
من زیان‌ها كرده‌ام من دیده‌ام
زخم‌ها از چشم هر بی‌پا و سر
چشم بد دیدیم ما كز زخم او
روسیه گردد عیان شمس و قمر
دور باد از رزم شیران چشم سگ
دور باد از مهد عیسی كون خر
تیر پرانست از چشم بدان
خلوت آمد تیر ایشان را سپر
لیك چشم نیك و بد آمیخته‌ست
قلب را هر كس بنشناسد ز زر
زاهدانش آه‌ها پنهان كنند
خلوتی جویند در وقت سحر
لیك این مستان به حكم خود نیند
نیستشان جز حفظ حق حصنی دگر
باد كم پران مزن لاف خوشی
باد آرد خاك و خس را در بصر

خلوتدانشدیدهسحرمستپنهانچشمچمن


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید