من بسازم ولیك كی شاید
زاغ با طوطیان شكر خاید
هر یكی را ولایتست جدا
كژ با راست راست كی آید
گر چه طوطی خود از شكر زندست
زاغ را می چمین خر باید
عشق در خویش بین كجا گنجد
ماده گرگ شیر نر زاید
بگریز از كسی كه عاشق نیست
زان ز گرگین تو را گر افزاید
ور شوی كوفته بههاون عشق
دانك او سرمه ایت میساید
رو بكن تو خراب خانه از آنك
شمس تبریز مست میآید