غزل شماره ۹۳۸

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات
مشاهده برنامه «دیوان شمس» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
سخن به نزد سخندان بزرگوار بود
ز آسمان سخن آمد سخن نه خوار بود
سخن چو نیك نگویی هزار نیست یكی
سخن چو نیكو گویی یكی هزار بود
سخن ز پرده برون آید آن گهش بینی
كه او صفات خداوند كردگار بود
سخن چو روی نماید خدای رشك برد
خنك كسی كه به گفتار رازدار بود
ز عرش تا به ثری ذره ذره گویااند
كه داند آنك به ادراك عرش وار بود
سخن ز علم خدا و عمل خدای كند
وگر ز ما طلبی كار كار كار بود
چو مرغكان ابابیل لشكری شكنند
به پیش لشكر پنهان چه كارزار بود
چو پشه سر شاهی برد كه نمرودست
یقین شود كه نهان در سلاحدار بود
چو یك سواره مه را سپر دو نیم شود
سنان دیده احمد چه دلگذار بود
تو صورتی طلبی زین سخن كه دست نهی
دهم به دست تو گر دست دستیار بود

آسمانخداخنداندیدهسخنعرشپنهانیقین


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید