غزل شماره ۸۲۵

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات
مشاهده برنامه «دیوان شمس» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
برنشین ای عزم و منشین ای امید
كز رسولانش پیاپی شد نوید
دود و بویی می‌رسد از عرش غیب
ای نهانان سوی بوی آن پرید
هر چه غفلت كور و پنهان می‌كند
دود بویش می‌كند آن را سپید
ما ز گردون سوی مادون آمدیم
باز ما را سوی گردون بركشید
همچو مریم سوی خرمابن رویم
زانك خرمایی ندارد شاخ بید
بس كن و از حرف در معنی گریز
چند معنی را ز حرفی می‌مزید
این مزیدن طفل بی‌دندان كند
گر شما مردید نان را خود گزید

امیدعرشپنهانگردون


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید