«بربط» در غزلستان
- حافظ شیرازی
- «بربط» در غزلیات حافظ شیرازی
- بدان سان سوخت چون شمعم که بر من
صراحی گریه و بربط فغان کرد - وان گهم درداد جامی کز فروغش بر فلک
زهره در رقص آمد و بربط زنان می گفت نوش - ز باده خوردن پنهان ملول شد حافظ
به بانگ بربط و نی رازش آشکاره کنم - مطرب کجاست تا همه محصول زهد و علم
در کار چنگ و بربط و آواز نی کنم - تا بگویم که چه کشفم شد از این سیر و سلوک
به در صومعه با بربط و پیمانه روم - بیا و از غبن این سالوسیان بین
صراحی خون دل و بربط خروشان - سعدی شیرازی
- «بربط» در غزلیات سعدی شیرازی
- خیام نیشابوری
- «بربط» در رباعیات خیام نیشابوری
- مولوی
- «بربط» در دیوان شمس - غزلیات مولوی
- بس جرهها در جو زند بس بربط شش تو زند
بس با شهان پهلو زند سرهنگ ما سرهنگ ما - مجلس خوش كن از آن دو پاره چوب
عود را درسوز و بربط را بكوب - خو كرد دل بربط نشكیبد از آن زخمه
اندر قدم مطرب میمالد رو و سر - چون بربط شد ممن در ناله و در زاری
بربط ز كجا نالد بیزخمه زخم آور - نالنده و بیخبر ز نالش
چون بربط و چون چغانه دیدم - بلبل رسد بربط زنان وان فاخته كوكوكنان
مرغان دیگر مطرب بخت جوان بخت جوان - گفت من نیز تو را بر دف و بربط بزنم
تنن تن تننن تن تننن تن تننن - تو بمال گوش بربط كه عظیم كاهل است او
بشكن خمار را سر كه سر همه شكست او - ای لولی بربط زن تو مستتری یا من
ای پیش چو تو مستی افسون من افسانه - بربط عشرت مرا گاه سه تا همیكنی
پرده بوسلیك را گاه حجاز میكنی - چه سماعهاست در جان چه قرابههای ریزان
كه به گوش میرسد زان دف و بربط و اغانی - مطرب ناهید بربط مینواخت
هر چه میگفت آن چنان آمد بلی - مزن نگارا بربط به پیش مشتی خربط
مران تو كشتی بیشط بگیر راه اوسط - «بربط» در دیوان شمس - رباعیات مولوی
- فردوسی
- «بربط» در شاهنامه فردوسی
- همه شهر ز آوای هندی درای
ز نالیدن بربط و چنگ و نای - بگفتا که رامشگری بر درست
ابا بربط و نغز رامشگرست - به بربط چو بایست بر ساخت رود
برآورد مازندرانی سرود - می و بربط و نای برساختند
دل از بودنیها بپرداختند - پرستندگان ایستاده بپای
ابا بربط و چنگ و رامش سرای - وزانجا بیامد به پردهسرای
می آورد و خوبان بربط سرای - ازان لوریان برگزین ده هزار
نر و ماده بر زخم بربط سوار - همه چامه گر سوفزا را ستود
ببربط همی رزم ترکان سرود