من شاعر نیستم ولی خیلی علاقه مند شاعریم. این دوبیتی رو که از قالب اصلی دو بیتی ها پیروی نمیکنه از شعرای دست و پا شکسته ی خودمه:
آنکه تقدیر مرا با گنه خوردن یک سیب نوشت
یا نفهمید چه کرد یا که ندانست در این دار چه کشت
پدرم جنت و معشوق و می و حور به سیبی بفروخت
من ز جام می سرخ و تب لبهای تو رفتم به بهشت
امیر در تاریخ ۲۵ مهر ۱۳۹۸ نوشته
برای خیام ماوراءِ ماده چیزی نیست. دنیا در اثر اجتماع ذرات بوجود آمده که بر حسب اتفاق کار میکنند. این جریان دایمی و ابدی است، و ذرات پی در پی در اشکال و انواع داخل میشوند و روی میگردانند. ازین رو انسان هیچ بیم و امیدی ندارد و در نتیجه ترکیب ذرات و چهار عنصر و تأثیر هفت کوکب بوجود آمده و روح او مانند کالبد مادی است و پس از مرگ نمیماند:
باز آمدنت نیست، چو رفتی رفتی.
چون عاقبت کار جهان "نیستی" است.
هر لاله پژمرده نخواهد بشکفت.
حسین نخعی در تاریخ ۵ آبان ۱۳۹۸ نوشته
حکیم خیام در هفتاد سالگی پی به واقعیت هستی برد و دریافت فرستادگانی که خود را متصل به قدرتی مافوق بشری معرفی کرده اند دروغ گویانی بودند که برای باز داشتن بشر از اعمال غیر بشری چاره ای جز معرفی بهشت و جهنم نداشتند. حکیم در دو سال آخر عمرش سعی کرد در غالب شعر به انسان ها بفهماند خود را اسیر دروغ های بعد از مرگ نکنید ولی انسان بودن بهتر از دیندار و جلاد بودن است. کسانی که پی به حقیقت برده اند خوب درک می کنند خیام چه گفته است !