غزل شماره ۲۲۶۰

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات
مشاهده برنامه «دیوان شمس» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
طیب الله عیشكم لا وحش الله منكم
حق آن خال شاهدت رو به ما آر ای عمو
دست جعفر كه ماند از او بر سر كوه پرسمو
شبه مهجور عاشق من وصال مصرم
دست او را دهان بدی شرح دادی از آن غم او
می‌كند شرح بی‌زبان یا ظریفون فافهموا
ما همان دست جعفریم فی انقطاع الا ارحموا
جنبشی كه همی‌كنیم جمله قسری است فاعلموا
جنبش آنگه كند صدف كه بود جفت جوهر او
بس كه گفتن دراز شد ذاحدیث منمنم

حدیثدهانشاهدعاشقعیشوصال


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید