غزل شماره ۱۵۰۷

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
ایا یاری كه در تو ناپدیدم
تو را شكل عجب در خواب دیدم
چو خاتونان مصر از عشق یوسف
ترنج و دست بیخود می بریدم
كجا آن مه كجا آن چشم دوشین
كجا آن گوش كان‌ها می شنیدم
نه تو پیدا نه من پیدا نه آن دم
نه آن دندان كه لب را می گزیدم
منم انبار آكنده ز سودا
كز آن خرمن همه سودا كشیدم
تو آرام دل سوداییانی
تو ذاالنون و جنید و بایزیدم

خرمنخوابسوداعشقچشم


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید