روزی خوشست رویت از نور روز خوشتر
باده نكوست لیكن ساقی ز می نكوتر
هر بستهای كه باشد امروز برگشاید
دل در مراد پیچد چون باز در كبوتر
هر بیدلی ز دلبر انصاف خود بیابد
هر تشنهای نشیند بر آب حوض كوثر
هر دم دهد بت من نو ساغری به ساقی
كامروز بزم عامست این را به عاشقان بر
یك ساغر لطیفی كز غایت لطیفی
گویی همه شرابست خود نیست هیچ ساغر