جفا از سر گرفتی یاد میدار
نكردی آن چه گفتی یاد میدار
نگفتی تا قیامت با تو جفتم
كنون با جور جفتی یاد میدار
مرا بیدار در شبهای تاریك
رها كردی و خفتی یاد میدار
به گوش خصم میگفتی سخنها
مرا دیدی نهفتی یاد میدار
نگفتی خار باشم پیش دشمن
چو گل با او شكفتی یاد میدار
گرفتم دامنت از من كشیدی
چنین كردی و رفتی یاد میدار
همیگویم عتابی من به نرمی
تو میگویی به زفتی یاد میدار
فتادی بارها دستت گرفتم
دگرباره بیفتی یاد میدار