غزل شماره ۱۸۳

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات
مشاهده برنامه «دیوان شمس» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
ای دل رفته ز جا بازمیا
به فنا ساز و در این ساز میا
روح را عالم ارواح به است
قالب از روح بپرداز میا
اندر آبی كه بدو زنده شد آب
خویش را آب درانداز میا
آخر عشق به از اول اوست
تو ز آخر سوی آغاز میا
تا فسرده نشوی همچو جماد
هم در آن آتش بگداز میا
بشنو آواز روان‌ها ز عدم
چو عدم هیچ به آواز میا
راز كواز دهد راز نماند
مده آواز تو ای راز میا

آتشعشق


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید