غزل شماره ۱۵۷۰

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات
مشاهده برنامه «دیوان شمس» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
آن عشرت نو كه برگرفتیم
پا دار كه ما ز سر گرفتیم
آن دلبر خوب باخبر را
مست و خوش و بی‌خبر گرفتیم
هر لحظه ز حسن یوسف خود
صد مصر پر از شكر گرفتیم
در خانه حسن بود ماهی
رفتیمش و بام و در گرفتیم
آن آب حیات سرمدی را
چون آب در این جگر گرفتیم
چون گوشه تاج او بدیدیم
مستانه‌اش از كمر گرفتیم
هر نقش كه بی‌وی است مرده‌ست
از بهر تو جانور گرفتیم
هر جانوری كه آن ندارد
او را علف سقر گرفتیم
هر كس گهری گرفت از كان
از كان همه سیمبر گرفتیم
از تابش نور آفتابی
چون ماه جمال و فر گرفتیم
شمس تبریز چون سفر كرد
چون ماه از آن سفر گرفتیم

تبریزحیاتعشرتمست


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید