غزلستان
فال حافظ
جستجو
پربینندهترینها
ورود
مشاهده در یوتیوب
برای دریافت فال حافظ عضو کانال یوتیوب ما شوید
غزل شماره ۱۵۷۰
غزلستان
::
مولوی
::
دیوان شمس - غزلیات
افزودن به مورد علاقه ها
آن عشرت نو كه برگرفتیم
پا دار كه ما ز سر گرفتیم
آن دلبر خوب باخبر را
مست و خوش و بیخبر گرفتیم
هر لحظه ز حسن یوسف خود
صد مصر پر از شكر گرفتیم
در خانه حسن بود ماهی
رفتیمش و بام و در گرفتیم
آن آب حیات سرمدی را
چون آب در این جگر گرفتیم
چون گوشه تاج او بدیدیم
مستانهاش از كمر گرفتیم
هر نقش كه بیوی است مردهست
از بهر تو جانور گرفتیم
هر جانوری كه آن ندارد
او را علف سقر گرفتیم
هر كس گهری گرفت از كان
از كان همه سیمبر گرفتیم
از تابش نور آفتابی
چون ماه جمال و فر گرفتیم
شمس تبریز چون سفر كرد
چون ماه از آن سفر گرفتیم
تبریز
حیات
عشرت
مست
قبلی
بعدی
مشاهده برنامه در فروشگاه اپل
اشعار مرتبط
از اول امروز چو آشفته و مستیم
حكیمیم طبیبیم ز بغداد رسیدیم
سوگند خوردهای كه از این پس جفا كنی
خیزید مخسپید كه نزدیك رسیدیم
فغان فغان كه ببست آن نگار بار سفر
نظرات نوشته شده
اولین نفر برای نظر دادن باشید و نظرتان را در مورد این شعر از طریق فرم زیر ارسال کنید.
نظر بدهید
نظر:
ارسال کننده:
ارسال