غزل شماره ۷۱۷

غزلستان :: مولوی :: دیوان شمس - غزلیات
مشاهده برنامه «دیوان شمس» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
آن كس كه به بندگیت آید
با او تو چنین كنی نشاید
ای روی تو خوب و خوی تو خوش
چون تو گهری فلك نزاید
روی تو و خوی تو لطیفست
سر دل تو لطیف باید
آن شخص كه مردنیست فردا
امروز چرا جفا نماید
چیزی كه به خود نمی‌پسندد
آن بر دگری چه آزماید
از خشم مخای هیچ كس را
تا خشم خدا تو را نخاید
برخیز ز قصد خون خلقان
تا بر سر تو فرونیاید
آن گاه قضا ز تو بگردد
كان وسوسه در دلت نیاید
ای گفته كه مردم این چه مردیست
كابلیس تو را چنین بگاید

جفاخدا


مشاهده برنامه در فروشگاه اپل


اشعار مرتبط



نظرات نوشته شده



نظر بدهید