شماره ٢٠٤: سوز تو شبى بسازم آورد

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
سوز تو شبى بسازم آورد
وندر سخنى درازم آورد
زان دم که تو روى باز کردى
از هر چه بجز تو بازم آورد
گر تيغ زنند رخ نپيچيم
زين قبله که در نمازم آورد
اقبال به کعبه وصالت
بى درد سر مجازم آورد
چون توبه منزل امانى
با بدرقه و جوازم آورد
لطف تو به مکه حقيقت
از باديه حجازم آورد
آن بخت که دل به خواب مى جست
بيدار ز در فرازم آورد
اين قاعده نيازمندى
در عهد تو بى نيازم آورد
چون ديد که: شمع جمع عشقم
اندوه تو در گدازم آورد
گستاخى اوحدى برتو
در غارت و ترکتازم آورد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید