غزلستان
فال حافظ
جستجو
پربینندهترینها
ورود
با Lexingo کلمات انگلیسی یاد بگیرید
Lexingo
امتیاز بگیرید و رقابت کنید
«بغداد» در غزلستان
حافظ شیرازی
«بغداد» در غزلیات حافظ شیرازی
عراق و فارس گرفتی به شعر خوش حافظ
بیا که نوبت بغداد و وقت تبریز است
ره نبردیم به مقصود خود اندر شیراز
خرم آن روز که حافظ ره بغداد کند
سینه گو شعله آتشکده فارس بکش
دیده گو آب رخ دجله بغداد ببر
از گل پارسیم غنچه عیشی نشکفت
حبذا دجله بغداد و می ریحانی
سعدی شیرازی
«بغداد» در غزلیات سعدی شیرازی
که نه بیرون پارس منزل هست
شام و رومست و بصره و بغداد
خیام نیشابوری
«بغداد» در رباعیات خیام نیشابوری
چون عمر بسر رسد چه شیرین و چه تلخ
پیمانه که پر شود چه بغداد و چه بلخ
مولوی
«بغداد» در دیوان شمس - غزلیات مولوی
كه بغداد تو را داد بزرگست
سمرقند تو را قند عظیمست
آن آهوی خوش ناف به تبریز روان گشت
بغداد جهان را به بصیرت همدان كرد
ما به بغداد جهان جان اناالحق میزدیم
پیش از آن كاین دار و گیر و نكته منصور بود
ور یكی زنبیل كم شد از همه بغداد چیست
ور یكی دانه برون آمد ز انباری چه شد
جز به بغداد كویت یا خوش آباد رویت
نیست هر دم فلك را جز كه پیكار دیگر
حكیمیم طبیبیم ز بغداد رسیدیم
بسی علتیان را ز غم بازخریدیم
در طبع همچون گولخن ناگه خلیفه رو نمود
از روی میر ممنان شد فخر صد بغداد از او
در ده ویرانه تو گنج نهان است ز هو
هین ده ویران تو را نیز به بغداد مده
شهری است كه او تختگه عشق خدایی است
بغداد نهان است وز او دل همدانی
چون تو در بلخی روان شو سوی بغداد ای پدر
تا به هر دم دورتر باشی ز مرو و از هری
هم به بغداد رسی روی خلیفه بینی
گر كنی عزم سفر در همدان نستیزی
نی جنیدی گذاشت و نی بغداد
عشق خونی به زخم جلادی
بغداد همانست كه دیدی و شنیدی
رو دلبر نوجوی، چو دربند قدیدی؟!
«بغداد» در دیوان شمس - رباعیات مولوی
من کاغذهای مصر و بغداد ای جان
کردم پر ز آه و فریاد ای جان
فردوسی
«بغداد» در شاهنامه فردوسی
دگر منزل آن شاه آزادمرد
لب دجله و شهر بغداد کرد
ز بغداد گردان جنگاوران
که بودند با زنگهی شاوران
ز بغداد و گردن فرازان کرخ
بفرمود تا با کمانهای چرخ
به بغداد بنشست بر تخت عاج
به سر برنهاد آن دلفروز تاج
ز نخچیرگه سوی بغداد رفت
خرد یافته با دلی شاد رفت
ز آشوب بغداد گفت آنچ دید
جوان شد چو برگ گل شنبلید
سپه را ز بغداد بیرون کشید
سراپردهی نور به هامون کشید
ورا درگر آمد ز روم و ز چین
ز مکران و بغداد و ایران زمین
به بغداد بود آن زمان یزدگرد
که او را سپاه اندآورد گرد
هم آنگه ز بغداد بیرون شدند
سوی رزم جستن به هامون شدند
ز بغداد راه خراسان گرفت
هم رنجها بر دل آسان گرفت