شماره ١٧٠: عشق مطرب زاده ئى بر ساز و تقوى زور کرد

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
عشق مطرب زاده ئى بر ساز و تقوى زور کرد
دانه تسبيح رازاهد خر طنبور کرد
با همه واماندگى روزى دو آزادى خوشست
خانه را نتوان باندوه تعلق گور کرد
زين گلستان صد سحر جوشيد و صد شبنم دميد
عبرتم سير چکيدنهاى يک ناسور کرد
بگذر از بيصرفه گوئيها که ساز انبساط
گوشمالى خورد هر گه ناله بيدستور کرد
موسى ما شعله ها در پرده نيرنگ داشت
حسرتى از دل برون آورد و برق طور کرد
با چنين فرصت نبود امکان مژه برداشتن
وعده ديدار خلقى را امل مزدور کرد
شهرت اقبال عجز از چتر شاهى برتر است
موى چينى سايه آخر بر سر فغفور کرد
شور اسرارم جنون انگيخت از موى سفيد
شوخى اين پنبه ام هنگامه منصور کرد
نى زطاعت بهرئى بردم نه ذوقى از گناه
در همه کارم حضور نيستى معذور کرد
دخل آگاهى بيکسو نه که تحقيق غيور
چشم خلقى را بانگشت شهادت کور کرد
(بيدل) از عزلت کلامم رتبه معنى گرفت
خم نشينى باده ام را اينقدر پرزور کرد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید