شماره ١١٢: سراغت از چمن کبريا که ميپرسد

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
سراغت از چمن کبريا که ميپرسد
بوهم گرد کن آنجا ترا که ميپرسد
معاملات نفس هر نفس زدن پاکست
حساب مدت چون و چرا که ميپرسد
جهان محاسب خويش است زاهدان معذور
خطاى ما زصواب شما که ميپرسد
کرم قلم رو عفو است زنج ياس مکش
بکارخانه شرم از خطا که ميپرسد
گرفته ايم همه دامن زمينگيرى
ره تلاش باين دست و پا که ميپرسد
دليل مقصد اشک چکيده مژگان نيست
فتادگى بلديم از عصا که ميپرسد
درين حديقه چو شبم نشسته ايم همه
سراغ خانه خورشيد تا که ميپرسد
بحال پيکر بيجان گريستن دارد
مرا دميکه تو گشتى جدا که ميپرسد
غبار دشت عدم سخت بى پروبال است
اگر تو پا نزنى حال ما که ميپرسد
جواب خون شهيدان تغافلت کافيست
جبين مده بعرق از حيا که ميپرسد
دميده شش جهت اقبال آفتاب ازل
زتيره روزى بال هما که ميپرسد
چه عالى و چه دنى از خيال غيربريست
غم معامله سر زپا که ميپرسد
زدل حقيقت رد و قبول پرسيدم
بخنده گفت برو يا بيا که ميپرسد
چه نسبت است بخورشيد ذره را (بيدل)
بعالمى که تو باشى مرا که ميپرسه



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید