شماره ٢٩٥: شهره مى سازد سخن را در جهان استادگى

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش نهم

افزودن به مورد علاقه ها
شهره مى سازد سخن را در جهان استادگى
مى کند اين آب روشن را روان استادگى
از تأمل مستمع سازد سخن را خوش عنان
تير را بخشد پر و بال از نشان استادگى
زندگى با تازه رويان عمر مى سازد دراز
سرو را دارد جوان در بوستان استادگى
دل چو آگاه است کم آشفته مى گردد حواس
گوسفندان را کند امن از شبان استادگى
از اقامت سبز شد در جوى خضر آب حيات
مى شود زنگار بر آب روان استادگى
تا هدف را مى توان در زير بال و پر کشيد
تير را خوش نيست در بحر کمان استادگى
راحت منزل بود بر رهنوردان سنگ راه
مى کند آب گوارا را گران استادگى
در چنين وقتى که گل واکرده آغوش وداع
در گشاد در مکن اى باغبان استادگى
پاى در دامن کشيدن نيست بر پيران گران
بار باشد بر دل سرو جوان استادگى
از ثبات پا توان بر دشمنان فيروز شد
سرو را خط امان شد از خزان استادگى
کعبه را چون محمل ليلى به راه انداختم
شوق من نگذاشت در سنگ نشان استادگى
لازم پيرى است صائب برگريزان حواس
در فتادن چون کند برگ خزان استادگي؟



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید