شماره ٤٦٠: دل صد پاره زان گرد مى گلفام مى گردد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
دل صد پاره زان گرد مى گلفام مى گردد
که اين اوراق را شيرازه خط جام مى گردد
ندارد دل قرار از گردش گردون، چه دورست اين
که طفل از جنبش گهواره بى آرام مى گردد
درين محفل که صاف از درد و درد از صاف مى جوشد
صفاى وقت دارد هر که درد آشام مى گردد
کدامين مرغ زيرک را قضا در دام مى آرد؟
که اشک شاديى برگرد چشم دام مى گردد
غزال شهرى من سايه را صياد مى داند
وگرنه آهوى وحشى به مجنون رام مى گردد
به دست آرزو دادم عنان دل، ندانستم
که اين گلگون سرکش از دويدن خام مى گردد
زبان چرب چشم شور را در چاشنى دارد
نمک در پرده هاى ديده بادام مى گردد
محبت با دل بى نقش نرد عشق مى بازد
درين عالم عقيق ساده صاحب نام مى گردد
اگرنه مستحق محروم مى باشد، چرا صائب
اداى خاص او دايم نصيب عام مى گردد؟



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید