شماره ٤٥٩: دل از گفتار ناسنجيده بى آرام مى گردد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
دل از گفتار ناسنجيده بى آرام مى گردد
که شکر خواب، تلخ از مرغ بى هنگام مى گردد
تلافى را مکافات عمل در آستين دارد
دهن گوينده را تلخ اول از دشنام مى گردد
ندارد نامدارى حاصلى غير از سيه رويى
عقيق از ساده لوحيها به گرد نام مى گردد
دوامى نيست رنگ آميزى ميهاى لعلى را
نبيند زردرويى هر که خون آشام مى گردد
اگر خورشيد تابان پخته مى سازد ثمرها را
زروى آتشين چون آرزوها خام مى گردد؟
کند هر کس که در دولت فرامش دوستداران را
زدولت کام دل ناديده، دشمنکام مى گردد
مروت نيست خنديدن به حال ما سيه روزان
زخط صبح بناگوش تو آخر شام مى گردد
شود چون از شراب لاله گون گلگل رخ ساقى
پى تسخير دل، گيرنده چون گلدام مى گردد
به حسن استماع از شکوه خالى مى شود دلها
دل مينا تهى از گوش پهن جام مى گردد
مه تابان کجا مستور از ابر تنک گردد؟
نهان در جامه کى آن سروسيم اندام مى گردد؟
زعاشق دار و گير حسن سرکش مى شود افزون
که بهر سرو، طوق قمريان گلدام مى گردد
مگر از التفات خاص تسخيرش کني، ورنه
تسلى کى دل صائب به لطف عام مى گردد؟



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید