شماره ٢٢٥: تا عنان اختيار ناقصم در چنگ بود

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
تا عنان اختيار ناقصم در چنگ بود
تا به زانو پايم از خواب گران در سنگ بود
عاجزان را رحمت حق پرده دارى مى کند
بودم از صياد ايمن تا شکارم لنگ بود
سرمه خواب گران در چشم پر خون داشتم
بستر و بالين من چون لاله تا از سنگ بود
از صفاى سينه در چشمم جهان تاريک شد
ديو يوسف بود تا آيينه ام در زنگ بود
عدل ايزد بر گرفت از من عذاب قبر را
بس که بر من چار ديوار عناصر تنگ بود
بود در قيد محبت تا دلم خود را شناخت
از حلاوت اين شکر دايم اسير تنگ بود
آهنم روزى که منزل داشت در دل سنگ را
چون جرس آوازه ام فرسنگ در فرسنگ بود
نيست صائب همچو طوطى قالبى گفتار ما
بلبل ما در حريم بيضه سير آهنگ بود



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید