شماره ١٤٥: عشق جا در سينه هاى تنگ پيدا مى کند

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش چهارم

افزودن به مورد علاقه ها
عشق جا در سينه هاى تنگ پيدا مى کند
جاى خود را اين شرر در سنگ پيدا مى کند
با سبک قدران نمى گردد طرف تمکين عشق
کوهکن از بيستون همسنگ پيدا مى کند
نيست جان پاک را چون بيقرارى صيقلى
آب چون ماند ازروانى زنگ پيدا مى کند
آرزو در طبع پيران از جوانان است بيش
در خزان هر برگ چندين رنگ پيدا مى کند
مى شود از خط دل سنگين خوبان چرب نرم
عذرخواه از موميايى سنگ پيدا مى کند
هر که دارد ناخن مشکل گشايى چون نسيم
در گلستان غنچه دلتنگ پيدا مى کند
باش با نان تهى قانع کز الوان نعم
آرزو گلهاى رنگارنگ پيدا مى کند
غافلان را پرده غفلت بود در آستين
پاى خواب آلود عذر لنگ پيدا مى کند
در کلام عاشقان هم ربط پيدا مى شود
نغمه بلبل اگر آهنگ پيدا مى کند
آن که جنگ او بود شيرين تر از حلواى صلح
بى سبب تقريب بهر جنگ پيدا مى کند
نيست خوبان را به از شرم و حيا گلگونه اى
شيشه حسن از باده گلرنگ پيدا مى کند
نيست صائب فکر روزى عاشق ديوانه را
دانه خود کبک مست از سنگ پيدا مى کند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید