غزل شماره ۶۸۷

غزلستان :: عطار نیشابوری :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اى جگر گوشه جانم غم تو
شادى هر دو جهانم غم تو
به جهانى که نشان نيست ازو
غم تو داد نشانم غم تو
گر ز مژگانت جراحت رسدم
زود برهاند از آنم غم تو
زان جراحت چه غمم باشد از آنک
بس بود مرهم جانم غم تو
جمله سود و زيانم غم توست
اى همه سود و زيانم غم تو
ز غمت با که برآرم نفسى
که فرو بست زبانم غم تو
گفتم آهى کنم از دست غمت
ندهد هيچ امانم غم تو
گرچه پيش آمدم انگشت زنان
کرد انگشت زنانم غم تو
هست در هر دو جهان تا به ابد
همه پيدا و نهانم غم تو
گر درآيد به کنار تو فريد
در ربايد ز ميانم غم تو



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید