غزل شماره ۱۸

غزلستان :: عطار نیشابوری :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
دم مزن گر همدمى مى بايدت
خسته شو گر مرهمى مى بايدت
تا در اثباتى تو بس نامحرمى
محو شو گر محرمى مى بايدت
همچو غواصان دم اندر سينه کش
گر چو دريا همدمى مى بايدت
از عبادت غم کشى و صد شفيع
پيشواى هر غمى مى بايدت
اشک لايق تر شفيع تو از آنک
هر عبادت را نمى مى بايدت
تنگدل ماندي، که دل يک قطره خونست
عالمى در عالمى مى بايدت
تا که اين يک قطره صد دريا شود
صبر صد عالم همى مى بايدت
هر دو عالم گر نباشد گو مباش
در حضور او دمى مى بايدت
در غم هر دم که نبود در حضور
تا قيامت ماتمى مى بايدت
در حضورش عهد کردى اى فريد
عهد خود مستحکمى مى بايدت



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید