شماره ٦٤: آه کز آهم مه و پروين بسوخت

غزلستان :: خواجوی کرمانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
آه کز آهم مه و پروين بسوخت
اختر بخت من مسکين بسوخت
آتش مهرم چو در دل شعله زد
برفلک بهرام را زوبين بسوخت
سوختم در آتش هجران او
پشه را بين کز غم شاهين بسوخت
اى بسا خسرو که او فرهادوار
در هواى شکر شيرين بسوخت
شمع را بنگر که با سيلاب اشک
هر شبم تا روز بر بالين بسوخت
چند سوزى ايکه ميسازى کباب
بس کن آخر کاين دل خونين بسوخت
کام جان از قبله زردشت خواه
گر دلت چون آذر برزين بسوخت
چون تو در بستان برافکندى نقاب
لاله را دل بر گل و نسرين بسوخت
همچو خواجو کس نمى بينم که او
در فراق روى کس چندين بسوخت



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید