نی تو شكلی دگری سنگ نباشی تو زری
سنگ هم بوی برد نیز كه زیباگهری
دل نهادم كه به همسایگیت خانه كنم
كه بسی نادر و سبز و تر و عالی شجری
سبزهها جمله در این سبزی تو محو شوند
من چه گویم كه تری تو نماند به تری
گر چه چون شیر و شكر با همه آمیختهای
هیچ عقلی نپذیرد ز تو كه زین نفری