غزلستان
فال حافظ
جستجو
پربینندهترینها
ورود
مشاهده در یوتیوب
برای دریافت فال حافظ عضو کانال یوتیوب ما شوید
غزل شماره ۲۴۱۹
غزلستان
::
مولوی
::
دیوان شمس - غزلیات
افزودن به مورد علاقه ها
خوش بود فرش تن نور دیده
خوش بود مرغ جان بپریده
جان نادیده خسیس شده
جان دیده رسیده در دیده
جان زرین و جان سنگین را
چون كلوخ از برنج بگزیده
سر كاغذ گشاده دست اجل
نقد در كاغذ است پیچیده
خمره پرعسل سرش بسته
پشت و پهلوش را تو لیسیده
خمره را بر زمین زن و بشكن
دیده نبود چنانك بشنیده
شمس تبریز بشكند خم را
كه ز نامش فلك بلرزیده
تبریز
دیده
زمین
نگین
قبلی
بعدی
مشاهده برنامه در فروشگاه اپل
اشعار مرتبط
ای دیده راست راست دیده
دلم چو دیده و تو چون خیال در دیده
مرگ ما هست عروسی ابد
ایا دلی چو صبا ذوق صبحها دیده
هیچ خمری بیخماری دیدهای
نظرات نوشته شده
اولین نفر برای نظر دادن باشید و نظرتان را در مورد این شعر از طریق فرم زیر ارسال کنید.
نظر بدهید
نظر:
ارسال کننده:
ارسال