شماره ١٧٠: بهر درد دل ما از تو دوايى نرسيد

غزلستان :: هلالی جغتائی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
بهر درد دل ما از تو دوايى نرسيد
سعى بسيار نموديم، بجايى نرسيد
ما اسيران بتو هرگز ننموديم وفا
که همان لحظه بما از تو جفايى نرسيد
قامتم چنگ شد و لطف تو ننواخت مرا
بى نوايى ز تو هرگز بنوايى نرسيد
با چنين قامت و بالا نرسيدى بکسى
کز تو بر سينه او تير بلايى نرسيد
ديده، گو: آن بده گلشن اميد مرا
کز گل اين چمنم بوى وفايى نرسيد
حالتى نيست در آنکس، که بجان و دل او
فتنه جلوگر عشوه نمايى نرسيد
گر هلالى بوصالت نرسد نيست عجب
هيچ گه منصب شاهى بگدايى نرسيد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید