شماره ٨٦: اگر از آمدنم رنجه نگردد خويت

غزلستان :: هلالی جغتائی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اگر از آمدنم رنجه نگردد خويت
هر دم از ديده قدم سازم و آيم سويت
گر بدانم که توان بر سر کويت بودن
تا توانم نروم جاى دگر از کويت
سر من خاک رهت باد! که شايد روزى
بر سرم سايه کند سرو قد دلجويت
يا مرا زار بکش، يا مرو از پيش نظر
که ز کشتن بترست اين که نبينم رويت
ميکشم هر نفس از خط و ز زلفت آهى
آه! بنگر که: چها ميکشم از هر مويت!
بعد ازين لطف کن و در دل تنگم بنشين
تا نشستن نتواند دگرى پهلويت
اى بابروى تو مايل همه کس چون مه عيد
از هلالى چه عجب ميل خم ابرويت؟



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید