شماره ٢٩٤: ما کنج دل به روضه رضوان نمى دهيم

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هشتم

افزودن به مورد علاقه ها
ما کنج دل به روضه رضوان نمى دهيم
اين گوشه را به ملک سليمان نمى دهيم
خاک مراد ماست دل خاکسار ما
تصديع آستان بزرگان نمى دهيم
بى آبرو حيات ابد زهر قاتل است
ما آبرو به چشمه حيوان نمى دهيم
هر چند دست ما چو حباب از گهر تهى است
ما اين صدف به گوهر غلطان نمى دهيم
از مفلسى کفايت ما چون ده خراب
اين بس که باج و خرج به سلطان نمى دهيم
عريان تنى است جامه احرام شوق ما
دامن به دست خار مغيلان نمى دهيم
يوسف به سيم قلب فروشى نه کار ماست
از دست، نقد وقت خود آسان نمى دهيم
باشد سبکتر از همه ايام درد ما
روزى که درد سر به طبيبان نمى دهيم
بى پرده عيبهاى خود اظهار مى کنيم
فرصت به عيبجويى ياران نمى دهيم
جزو تن گداخته ما نمى شود
از رزق خويش هر چه به مهمان نمى دهيم
در کاروان ما جرس قال و قيل نيست
راه سخن به هرزه در ايان نمى دهيم
در بزم اهل حال لب از حرف بسته ايم
جام تهى به باده پرستان نمى دهيم
صائب گهر به سنگ زدن بى بصيرتى است
عرض سخن به مردم نادان نمى دهيم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید