شماره ٢٩٥: ما داغ خود به تاج فريدون نمى دهيم

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هشتم

افزودن به مورد علاقه ها
ما داغ خود به تاج فريدون نمى دهيم
عريان تنى به اطلس گردون نمى دهيم
در سينه مى کنيم گره شور عشق را
عرض جنون به دامن هامون نمى دهيم
قانع به کوه درد ز سنگ ملامتيم
تصديع اهل شهر چو مجنون نمى دهيم
دريا اگر به ساغر ما مى کند سپهر
نم چون گهر ز حوصله بيرون نمى دهيم
از سيم و زر به چهره زرين خود خوشيم
زين گنج، خاک تيره به قارون نمى دهيم
ظلم است هر چه در خم مى غير مى کنند
جاى شراب را به فلاطون نمى دهيم
ما از گزيده است ز بس تلخى خمار
از ترس بوسه بر لب ميگون نمى دهيم
خون خورده ايم تا دل پر خون گرفته ايم
آسان ز دست اين قدح خون نمى دهيم
وحشى تر از فروغ تجلى است صيد ما
دست از دل رميده به گردون نمى دهيم
برگرد خويش سير چو گرداب مى کنيم
چون موج بوسه بر لب جيحون نمى دهيم
هر چند زير خرقه بود خون غذاى ما
صائب چو نافه رنگ به بيرون نمى دهيم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید