علم عشق عالى افتاده است
کيسه صبر خالى افتاده است
اختيارى نبود عشق مرا
که ضرورى و حالى افتاده است
اختر عشق را به طالع من
صفت بى زوالى افتاده است
دست بر شاخ وصل او نرسد
ز آنکه در اصل عالى افتاده است
خوش بخندم چو زلف او بينم
زآنکه شکلش هلالى افتاده است
هرچه دارد ضمير خاقانى
در غمش حسب حالى افتاده است