شماره ٨٣: فلک در نيکوئى انصاف دادت

غزلستان :: خاقانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
فلک در نيکوئى انصاف دادت
سرگردن کشان گردن نهادت
جهان از فتنه آبستن شد آن روز
که مادر در جهان حسن زادت
جهانى نيم کشت ناوک توست
نديده هيچ کس زخم گشادت
به شام آورد روز عمر ما را
اميد وعدهاى بامدادت
نهان حال ما نزد تو پيداست
که سهم الغيب در طالع فتادت
ز بس خون ها که مى ريزى به غمزه
شمار کشتگان نايد به يادت
گر از خون ريختن شرمت نيايد
ز رنج غمزه بارى شرم بادت
همه در خون خاقانى کنى سعى
نگوئى آخر اين فتوى که دادت



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید