شماره ٦٧: دل را ز دم تو دام روزى است

غزلستان :: خاقانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
دل را ز دم تو دام روزى است
وز صاف تو درد خام روزى است
از ساقى مجلس تو ما را
از دور خيال جام روزى است
جان خاک تو شد که خاک را هم
از جرعه ناتمام روزى است
مرغى است دلم بلندپرواز
اما ز قضاش دام روزى است
ناکام شدم به کام دشمن
تا خود ز توام چه کام روزى است
زان پاى بر آتشم که دل را
بر خاک درت مقام روزى است
ماندم به شمار هجر و وصلت
تا زين دو مرا کدام روزى است
فتواست به خون من غمت را
الحق غم تو حرام روزى است
خاقانى را زياد خواندى
کورا ز وجود نام روزى است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید