شماره ٢٨٠: ما رشته سازيم مپرس از ادب ما

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
ما رشته سازيم مپرس از ادب ما
صد نغمه سروديم و نشد باز لب ما
چون مردمک آئينه جمعيت نوريم
در دايره صبح نشسته است شب ما
بيتابى دل آتش سوداى که دارد
تبخال بخورشيد رسانده است تب ما
هستى چو عدم زين من و ما هيچ ندارد
بى نشه بلند است دماغ طرب ما
ابرام تگ و تاز غباريم درين دشت
جانيکه نداريم چه آيد بلب ما
چون ذره پراگندگى انشاى ظهوريم
چز ما نقطى کو که بود منتخب ما
تا معنى اسرار پرى فاش توان خواند
مکتوب بکهسار بريد از حلب ما
گم گشته تحقيق خود آواره وهم است
ما را بگذاريد بدرد طلب ما
نى قابل عجزيم نه مقبول تعين
از ننگ بآدم که رساند نسب ما
پيداست که جز صورت عنقا چه نمايد
آئينه ندارد دل (بيدل) لقب ما



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید