شماره ٣٤١: گر چشانى بملک چاشنى صحبت خويش

غزلستان :: عرفی شیرازی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
گر چشانى بملک چاشنى صحبت خويش
جام مى گيرد وبر باد دهد عصمت خويش
چون بخون ريز خودم ساخته تشنه کنون
هم تو اين لطف بکن تا نکشم منت خويش
کشته ناز کجا کشته شمشير کجا
چون ننازند شهيدان تو بر حالت خويش
تا دگر جاى بدل ها نکند از غيرت
کاش آگاه شود درد تو از لذت خويش
نه ز مهر آمديم بر سر بالين دم نزع
حيفت آيد که گذارى بدلم حسرت خويش
من ودرد تو سراسيمه بهم پردازيم
دردم حشر که سر بر زنم از تربت خويش
دهن خويش ببوسند ولب خود بمکند
چون در انديشه ببينيد بتان صورت خويش
عرفى از ياد مى وصل برم هوش از خود
بس که بى يار دلم تنگ شد از صحبت خويش



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید