شماره ٤١٧: دلبرا حسن رخت مى ندهد دستورى

غزلستان :: سیف فرغانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
دلبرا حسن رخت مى ندهد دستورى
که بهم جمع شود عاشقى و مستورى
آمدن پيش تو بختم ننمايد يارى
رفتن از کوى تو عشقم ندهد دستورى
اگر از حال منت هيچ نمى سوزد دل
تو که اين حال نبودست ترا معذورى
پيش عشاق تو بهتر زغنا درويشى
نزد بيمار تو خوشتر زشفا رنجورى
گر بنزديک تو سهلست مرا طاقت نيست
اگرم يک نفس از روى تو باشد دورى
گر بدست اجل از پاى درآيد تن من
از مى عشق بود در سر من مخمورى
ما جهان را بتو بينيم که در خانه چشم
ديده مانند چراغست وتو در وى نورى
پرده از روى برانداز دمى تا آفاق
بتو آراسته گردد چو بهشت از حورى
سيف فرغانى در کار جزا چشم مدار
پادشازاده ملکى چکنى مزدورى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید