شماره ٧٣٠: اى در غم عشقت مرا انديشه بهبود نه

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اى در غم عشقت مرا انديشه بهبود نه
کردم زيان در عشق تو صد گنج و ديگر سود نه
گفتي: به دير و زود من دلشاد گردانم ترا
در مهر کوش، اى با تو من در بند دير و زود نه
از ما تو دل مى خواستي، دل چيست؟ کندر عشق تو
جان مى دهيم و هم چنان از ما دلت خشنود نه
تا روى خويش از چشم من پوشيده اي، اى مهربان
از چشم من بى روى تو جز خون دل پالود؟ نه
از من نديدى جز وفا، با من نکردى جز جفا
شرع اين اجازت کرد؟ لا عقل اين سخن فرمود؟ نه
از آتش سوزان دل دودم به سر بر مى شود
اى ذوق حلواى لبت بى آتش و بى دود نه
تا لاف عشقت مى زنند آشفته حالان جهان
چون اوحدى در عشق تو آشفته حالى بود؟ نه



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید