شماره ٦٧٤: دل من خسته ياريست بى تو

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
دل من خسته ياريست بى تو
تنم در قيد بيماريست بى تو
مرا گوييکه: بى من جان همى ده
کرا خود غير ازين کاريست بى تو؟
ترا در سر دلازاريست بى من
مرا با خود دلازاريست بى تو
تو فخرى ميکنى بر من، چه حاجت؟
مرا از خويش خود عاريست بى تو
دلى را شاد پندارى تو، زنهار!
مپندار اين که پنداريست بى تو
فضاى هفت کشور بر دو چشمم
ز غم چون چاره ديواريست بى تو
هر آن گل کز گلستانى بر آيد
به چشم اوحدى خاريست بى تو



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید