شماره ٥٦٠: نظر چو بر لب و دندان يار خويش کنم

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
نظر چو بر لب و دندان يار خويش کنم
طويله گهر اندر کنار خويش کنم
مرا ز خاک درش شرمسار بايد بود
اگر نظر به تن خاکسار خويش کنم
حساب من چه کند يار؟ آن چنان بهتر
که او شمار خود و من شمار خويش کنم
رقيب اگر چه بر آن در ملازمست ولى
سگ استخوان خورد و من شکار خويش کنم
چو نيست جاى ملامت، بهل، که مدعيان
فغان کنند و من آهسته کار خويش کنم
گرم نهى چو کله تيغ تيز بر تارک
گمان مبر تو که: من ترک يار خويش کنم
مرا ز دوست خويش اعتماد آنم نيست
که پنجه با سر و دست نگار خويش کنم
چو اوحدى سخن از لعل آن صنم راند
هزار دامن گوهر نثار خويش کنم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید