شماره ٥٣٩: اى چاه زنخدانت زندان دل ريشم

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اى چاه زنخدانت زندان دل ريشم
از نوش دهان تو چندين چه زنى نيشم؟
گر زانکه سرى دارم در پاى تو، اى دلبر
کس را چه سخن با من؟ من مرد سر خويشم
پيش تو کشم هر دم دست و کف محتاجى
اى محتشم کوچه، درياب، که درويشم
گاهم سگ درخواني، گه ننگ مسلمانى
از هر چه تو ميداني، از ناخلفي، بيشم
يک دم نرود بى تو، کين ديده سرگردان
از خون دل خسته خوانى ننهد پيشم
با من نکند خويشى بيگانه خوى تو
کين بخت که من دارم بيگانه کند خويشم
اى اوحدي، اين دل را درمان چه کنى چندين؟
من ناوک او دارم مرهم نبرد ريشم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید