شماره ٣٧٦: هر که از برگ و از نوا گويد

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
هر که از برگ و از نوا گويد
مشنو: کز زبان ما گويد
بنده خانه زاد بايد جست
کو ترا سر اين سرا گويد
آنکه از کوى آشنايى نيست
کى سخن هاى آشنا گويد؟
چو مقاميست هر کسى را خاص
از مقامى که هست وا گويد
دم ز چرخ فلک زند خورشيد
ذره از خاک و از هوا گويد
مرد را در سلوک مرقاتيست
راز بر حسب ارتقا گويد
آنچه در خرقه گفته بود آن پير
طفل باشد که در قبا گويد
سخن از نيک مى رود، بنويس
بچه پرسى که از کجا گويد؟
چه غم از جبرييل دارد دل؟
که ز پيغمبر و خدا گويد
تا تو باشى و او به وقت سخن
تو جدا گويي، او جدا گويد
اين دويى از ميان چو برخيزد
همه او گويد و سزا گويد
اوحدى پيش او چه داند گفت؟
رخ او را هم او ثنا گويد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید