شماره ٣١٢: قلندران تهى سر کلاه دارانند

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
قلندران تهى سر کلاه دارانند
به ترک يار بگفتند و بربارانند
نظر به صورت ايشان ز روى معنى کن
که پشت لشکر معنى چنين سوارانند
تو در پلاس سيه شان نظر مکن به خطا
که در ميان سياهى سپيد کارانند
چو برق همتشان شعله بر تو اندازد
به پيششان چو زمين خاک شو، که بارانند
درين ديار اگر از شهرشان کنند برون
به هر ديار که رفتند شهريارانند
مرو به جانب اغيار، اگر مدد خواهى
بيا و يارى ازيشان طلب، که يارانند
چنان لگام رياضت کنند بر سر نفس
که سرکشى نتواند به هر کجا رانند
ز فقر شبلى معروف چند لاف زني؟
درين جوال که بينى از آن هزارانند
چو اوحدى ز خلايق بريده اند اميد
ولى به رحمت خالق اميدوارانند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید